دو بیتی های بابا قاسم
سیمرغ عاشق
دو بیتی های بابا قاسم
سیمرغ عاشق
درود چهار
.......
.
یک بار دگر، سلام دیگر کردم
.
با صوت خودم، گوش جهان کر کردم
.
یا گرم ، جواب من را ، تو بده
.
یا آنکه بگو، که من خودم، برگردم
.
.
درود 4
.
.
.
سلام،من بارانم و بعداز به اشتراک گذاری غزلهای بابا بزرگم قاسم درخشان مهر
.
متخلص به درخشان،حالا میخواهم دوبیتی های ایشان را با شما به اشتراک
.
بگذارم . لطفا در صورت استفاده حتما اسم و آدرس را ذکر فرمایید.
.
......
31
......
باز امشب به هوای تو، دلم پر زد و رفت
......
این تن غم زده را، باز به آذر زد و رفت
......
رفته ای و همه جا، از تو سخن می گویند
......
هر حدیثت گل من، باز بمن شر زد و رفت
....
--------------------------------------
......
32
......
زیبـا تـو گــلی ، دو دیــده کـی دیـد
......
بیچــاره دلــم، کجــا تــو را چیــد
......
هم چشمه ی نـــازی، چــمـن آرا
......
هــم باد خزان ، کـه نسـخه پیچیــد
......
--------------------------------------
......
33
......
آن لحظه که مرگ، مرا در آغوش گرفت
......
یـاد آر کـه مـن، فـکر شـما بـودم سفت
......
مـن یـاد شــما و، دلتــان جــای دگـــر
......
بـا اسـم شـما، دهـان خـود کردم چفت
......
-------------------------------------- ......
......
34
......
گـریـه و شـادی ، همـه در زنـدگیسـت
......
کش مکش و ، شادی و غم ها یکیسـت
......
فــرق مـیان ، دل و دلـبر بــه چیسـت
......
دل دهی و دل ببـرد ، حق به کیسـت
......
-------------------------------------- ......
......
35
......
شــرح عشـق بیــکرانـی ، گــل مـن
......
عاشـقی شـیریـن زبـانـی ، گــل مـن
......
لحظه هایی کـز تـو، میگویم سـخن
......
همـنوا در هــر بیـانـی ، گــل مـن
......
-------------------------------------- ......
......
36
......
......
از چـه ای گـل ، یـاد مـا کمتـر کنــی
......
آتشــی هستـی ، کـه خاکستـر کنــی
......
مـن نمی خـواهم، کـه از نـو سـوزیم
......
چارقد ی مشـکی ، بـرایـم سـر کنــی
......
--------------------------------------
......
37
......
اللهــی سـرنگــون شـه ، دل تـو سینه
......
اللهــی ایــن تنـم ، داغـش بــه بینه
......
اللهــی بعـد از ایــن ، گـر شد گرفتار
......
فلــج شـه ، دائمـــاً کُنـجـی بشـینه
......
--------------------------------------
......
38
......
در مسـلک تـو، مرام بـازی ایــن است ؟
......
کشــتار رفیـق، بـه عشقبازی ایــن است؟
......
دل بـردن و، معشـوقه کشی کـار شماست
......
راه و روش ، بنــده نــوازی ایــن است ؟
......
--------------------------------------
......
39
......
مغــرور مشـو، تــو بـر رخُـت، یـــار
......
بــر مــال و منــال ، مشــو گـرفتـار
......
زیبـــا رخ وخــوش جــمال، بســیار
......
گـامـی بـه رهــا شـدن، تــو بــردار
......
--------------------------------------
......
40
......
چشـمان قشـنگ می فـروشت، چه نکرد
......
گیسـوی بلـند سـاق دوشـت، چه نکرد
......
میدیدم و میکشت مرا، عشوه ی پنهانی تو
......
لب هـای پُـر از شهـد و، سروشت چه نکرد
......
--------------------------------------
......
.
برای دیدن غزلیات بابا قاسم میتوانید از
.
وبلاگ زیر دیدن فرمایید
.
.
http://derakhshanmehr.blogsky.com
.
لطفا نظر خود را در انتها ثبت فرمایید
و
درود سه
.
.
یک بار دگر، سلام دیگر کردم
.
با صوت خودم، گوش جهان کر کردم
.
یا گرم ، جواب من را ، تو بده
.
یا آنکه بگو، که من خودم، برگردم
.
.
درود 3
.
.
.
سلام،من بارانم و بعداز به اشتراک گذاری غزلهای بابا بزرگم قاسم درخشان مهر
.
متخلص به درخشان،حالا میخواهم دوبیتی های ایشان را با شما به اشتراک
.
بگذارم . لطفا در صورت استفاده حتما اسم و آدرس را ذکر فرمایید.
.
......
21
......
آفتاب بخت من،از خانه ات سر می زند
......
کاش می دیدی دلم،از بهر تو پر می زند
......
آنکه چشمم بهر او،دایم تکاپو کرده است
......
او تو هستی که مرا، پیوند دلبر می زند
......
--------------------------------------
......
22
......
صفایی را نمی بینم، به رفتارت ، چرا دلبر؟
......
تشر بنشانده ای،در لحن گفتارت ،چرا دلبر؟
......
رسیده وقت دلجویی، نمیگویی به اقرارت ؟
......
چرا این شیوه را داری، به کردارت چرا دلبر؟
......
--------------------------------------
......
23
......
نـگه کـن دیــگر از مـن، هیـچ مـانده ؟
.....
بــرایم روزگـاران ، نـوحـه خـوانـده
.....
تنـی لــرزان و ، قلبــی پــاره پــاره
.
تـو گـویـی آسـمان،مــن را تکــانده
......
-------------------------------------- ......
24
......
مــرا کشتـی ، خـدا مـرگت دهــد زود
......
ز قـبرت ســر کـشد، تــا آسـمان دود
......
چـه بـا من کرده ای،کاین سـان پریشان
......
بسـوزم هـمچو اسـپند و،چــنان عـود
......
-------------------------------------- ......
25
......
یـوسـف جـان مـرا، هـیچ زلـیخا که نبود
.
اگــرم بـود چـو تـو، این قد رعنا که نبود
چاه آمد به سر راه و، من افتاده به چاه
.
هیچ چاهی که چنین، دلکش و زیبا که نبود
.
-------------------------------------- ......
26
......
تـــو کـه دیـوانـه کـردی، بـدترم کن
.
چــو گـل هـای خزانی، پـرپـرم کـن
.
اگــر دیــدی کـه مـن، بی تو نشستم
.
سپس کاری بکن ، دست به سرم کن
......
--------------------------------------
......
27
بــزن دف ســاغر امشـب، مـن غـمینم
.
نشســته غصـــه و غـــم، در کمــینم
.
از اوضــاعـی کـه امـروزه، دراینجاست
.
مـــن از نـا دلبــری هـا، شـرمـگینم
...
--------------------------------------
......
28
......
عشـق تو شـدست، به جسم و جانم جاری
.
هـجر تـو مـرا، کـشانـده اسـت بیـگاری
.
هـرکـس کـه مـرا، دیـده ز من می پرسد
.
از چیسـت کـه تــو، نـحیفی و بــیماری
.
--------------------------------------
......
29
......
مــن در دل خـویـش، آرزو داشـته ام
.
و ز سـینه ی ریــش، گفتـگـو داشـته ام
.
آنـکس کــه بـخـواهد، شـنود راز دلـم
.
عمریست پی اش، چه جستجو داشـته ام
...
--------------------------------------
......
30
دو چشــمانت، اســیر دردمــان کــرد
.
لبــانت عـاقبـت، ولــگردمـان کــرد
.
ز بـس دزدانــه، در رفتــی ز پیشم
.
همین کـارت، چُـو یـک شبگردمان کــرد
......
--------------------------------------
......
.
برای دیدن غزلیات بابا قاسم میتوانید از
.
وبلاگ زیر دیدن فرمایید
.
.
http://derakhshanmehr.blogsky.com
.
لطفا نظر خود را در انتها ثبت فرمایید
و